کــــــــــافه کــتـــاب

وبلاگ کتابخانه شهید مطهری فامنین

کــــــــــافه کــتـــاب

وبلاگ کتابخانه شهید مطهری فامنین

کــــــــــافه کــتـــاب

کتابخانه عمومی شهید مطهری در سال 1370 در زمینی به مساحت 800 متر مربع و با 400 متر مربع زیر بنا افتتاح گردید.
این کتابخانه در خیابان شهید مطهری روبروی مسجد اعظم شهر فامنین واقع است.
کتابخانه شهید مطهری دارای سالن مطالعه، بخش مرجع، بخش کودکان، بخش نشریات، سالن آمفی تئاتر، و ایستگاه رایانه برای اعضا جهت جستجوی کتاب و استفاده از اینترنت پر سرعت می باشد.
کتابخانه در دو شیفت کاری صبح و بعداز ظهر ، روزهای زوج جهت استفاده خانم ها و روزهای فرد جهت استفاده آقایان می باشد.
ساعت فعالیت: 7:30 لغایت 19 (پنج شنبه ها تا ساعت 13:00)
شماره تماس: 08136823989

بایگانی

معرفی کتاب

يكشنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ق.ظ

مشخصات اثر: جروم دیوید سلینجر. «ناتور دشت». ترجمه محمد نجفی. تهران: نشر نیلا، ۱۳۸۹. ۲۰۸ صفحه.

درخشان‌ترین اثر سلینجر «ناتور دشت» (به انگلیسی The catcher in the rye) نام دارد که در سال ۱۹۵۱ به چاپ رسید. شخصیت اصلی کتاب پسر نوجوانی است به نام هولدن کالفیلد که برای چندمین بار از مدرسه اخراج می‌شود. سلینجر هولدن را به دور از هم کلاسی‌هایش در بالای یک تپه مشغول تماشای مسابقه فوتبال سالانه توصیف می‌کند. او شبیه هم‌سن‌وسالان خودش نیست؛ یک موجود عجیب که از همان جملات آغازین می‌توان غیرعادی بودنش را دریافت! کریسمس نزدیک است و مدیر مدرسه با نامه به خانواده او اطلاع می‌دهد که پسرشان از همه درسها بجز یک درس مردود شده است. هولدن پسری عصبی، یاغی و کنجکاو است و به شدت از بزرگسالان بزهکار، دروغگو و نقابدار تنفر دارد. سلینجر کشمکش‌های درونی او را در آستانۀ بلوغ به همراه ولخرجی‌ها، رفتارهای نادرست، زبان کوچه‌بازاری و کلمات وقیح توصیف می‌کند. هولدن در عین حال پسری خوش‌قلب اما تنهاست و در بسیاری از مواقع دلسوزی خواننده را نسبت به خود برمی‌انگیزاند.

خواننده با مشاهده بزهکاری‌های بزرگسالان به هولدن حق می‌دهد تا از این حقه‌بازی‌ها، فخرفروشی‌های بی‌بنیان و انحرافات جنسی حالش به هم بخورد! هولدن حتی تاب رفتارهای برادرش را (که به هالیوود پیوسته است و از او با عنوان دی‌.بی یاد می‌کند) ندارد. او عاشق پاکی و معصومیت است و وظیفۀ خود می‌داند از این زیبایی ناب محافظت کند: «همه‌ش مجسم می‌کنم که چند تا بچۀ کوچیک دارن تو یه دشتِ بزرگ بازی می‌کنن. هزارها بچۀ کوچیک؛ و هیشکی هم اونجا نیس، منظورم آدم بزرگه، جز من. من هم لبۀ پرتگاهِ خطرناک وایسادم و باید هر کسی رو که میاد طرفِ پرتگاه بگیرم. یعنی اگه یکی داره می‌دُوِه و نمی‌دونه داره کجا می‌ره من یه دفعه پیدام می‌شه و می‌گیرمش. تمام کارم همینه. یه ناتور دشتم. می‌دونم مضحکه ولی فقط دوست دارم همین کار رو بکنم. با این که می‌دونم مضحکه». این قهرمان تلاشی بی‌نتیجه‌ای را برای پاک کردن تمام فحش‌های بد روی زمین از موزه نیویورک آغاز می‌کند اما تصور می‌کند این زشتی‌ها تمامی ندارد و بعد از مرگ هم روی سنگ قبرش همین فحش را خواهند نوشت!

 

هولدن بعد از دعوای شدیدی که با هم اتاقیش استرادلاتر بر سر دختری به نام جین کالاگر می‌کند و اتفاقاً کتک مفصلی از این پسر خوش‌تیپ لجن‌مآب می‌خورد، وسایلش را جمع می‌کند و بدون اطلاع خانواده راهی نیویورک می‌شود. خواننده از حرفهای هولدن درمورد جین احساس می‌کند شاید او علاقه‌ای به این همسایه قدیمی معصوم و دوست‌داشتنی دارد. علاقه‌ای که هرگز به زبان نیامده و تصور سوءاستفاده یک آدم عوضی از این دختر هولدن را بیشتر عصبانی می‌کند! او بعد از مسافرت با قطار به هتلی درجه دو می‌رود چراکه فعلاً حاضر نیست به خانه برگردد. پناه بردن به مشروب، سیگار، کلوب‌های شبانه، سینما و حتی قرار ملاقات با یک دختر دیگر یعنی «سالی هیز» نمی‌تواند او را در پیوستن به دنیای بزرگسالان و پرکردن تنهایی‌اش یاری کند. حتی مجبور می‌شود باج بدهد و به خودکشی هم فکر می‌کند. با تصور جنازۀ درب و داغان خودش که دیگران برای تماشایش آمده‌اند از این خط پایان هم منصرف می‌شود.

 

تنها دلخوشی هولدن صحبت کردن با خواهرش فیبی است. زیباترین موجود طبیعت عنوانی است که هولدن به این خواهر هشت‌ساله می‌دهد. این کودک یکی از معدود کسانی است که نور امید را در ذهن هولدن روشن نگه داشته اند. سلینجر فیبی را کودکی توصیف می‌کند که اشک آدم بزرگها را درمی‌آورد. دیدار دوبارۀ این فرشته هولدن را از فرار پشیمان می‌کند چراکه دلش نمی‌خواهد به خاطر رفتار نادرستش فیبی صدمه ببیند. به اعتقاد برخی منتقدان اسامی شخصیت‌های سلینجر مفاهیم عمیقی دارند، مثل فیبی که معانی زیادی دارد؛ از جمله پرنده‌ای که دمش را تکان می‌دهد و آواز می خواند؛ یا درخشان و ایزدبانوی ماه که در ادبیات اساطیری آمده است.

 

دیدگاه‌های روانکاوانه و ظریف سلینجر در ناتور دشت بی‌نظیر است. زبان کوچه بازاری که هولدن به کار می‌برد برای بیان حالات روحی و توصیف محیط زندگانیش بسیار مناسب است. شاید یکی از جملات نمونۀ کتاب این باشد: «مشخصه یک مرد نابالغ این است که میل دارد به دلیلی باشرافت بمیرد و مشخصه یک مرد بالغ این است که میل دارد به دلیلی با تواضع زندگی کند».

 

ناتور دشت چارچوبی روایی، ساختار تک‌پرده‌ای، سبک محاوره‌ای و انتقاد اجتماعی دارد. تمام رخدادهای داستان از طریق دیالوگ شخصیت‌ها به ما انتقال می‌یابد. از نظر نوع روایت، روایت سلینجر دایره دایره است. بر فرض وقتی دارد صحبت می‌کند لابه‌لای حرفهایش حرف پدرش پیش می‌آید. اینجا شروع می‌کند از پدرش گفتن و یک دایره اتفاق می‌افتد.

 

حکایت چند روز سرگردانی هولدن کالفیلد با بیان ساختار فرهنگ آمریکایی آن دوران حاصل این اثر کوتاه و خواندنی است. وقایع کتاب طوری پایان می‌یابد که انگار والدین هولدن او را بخشیده‌اند و او بعد از یک بیماری دوباره بهبود می‌یابد تا شاید سال آینده در مدرسه دیگری ثبت نام کند.

 

گفتنی است این اثر در سالهای گذشته با قلم چندین مترجم به زبان فارسی برگردانده شده که در این میان قدیمی‌ترین ترجمه را آقای احمد کریمی (ناطور دشت) انجام داده است. ناطور در فرهنگ دهخدا به معنای نگهبان و باغبان آمده است در حالیکه ناتور در هیچکدام از فرهنگهای فارسی یافت نشد. علاقه‌مندان می‌توانند فایل‌های صوتی این شاهکار ادبی را هم از سایت‌های اینترنتی دریافت و از آن لذت ببرند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۱۰/۱۳
کتابدار ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی