معرفی کتاب
انتشارات قطره
تتسوکو نویسنده کتاب در حقیقت اومده تجربیات واقعی از کودکی خودش را نوشته . وقتی بچه بود و به کلاس اول رفته فوق العاده شلوغ و شیطون و یک جورایی ناآروم بوده و اونو از مدرسه اخراجش می کنن . مادرش خیلی تحقیق می کنه و مدرسه جالبی پیدا می کنه و اون را به اونجا می بره . جایی که برنامه درسی مشخصی نداشته ، کلاس ها واگن های قطار بودند و بچه ها همه چیز را با عشق و به صورت عملی یاد می گرفتند . مدیری که فوق العاده صبور و دارای سواد روان شناسی بالایی بوده و توی رفتار با بچه ها خیلی محتاط و علمی عمل می کرده . تمام این عوامل از تتسوکو دختری خوب و مسئول می سازه که بعدها به یکی از شخصیت های تلویزیونی معروف ژاپن تبدیل می شه .
خوب بود خوشم اومد باید بگم ساده نوشته شده و از نظر ادبی ارزش چندان زیادی نداره اما موضوعش واقعی بودنش و علم به وجود چنین انسان های بزرگی واقعا احساس خوبی در آدم ایجاد می کنه . کما این که من کلا از چنین داستان هایی که توی فضای مدرسه بگذره هم خوشم می یاد برام جالبه . قسمت های زیبایی از کتاب از داشتن چشم اما ندیدن زیبایی ، داشتن گوش اما نشنیدن موسیقی ، داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت ، داشتن قلبی که هرگز نتپیده پس هرگز نسوخته باید ترسید . مرگ یعنی این که یاسوآکی – چان دیگر هرگز به مدرسه نخواهد آمد . مثل آن جوجه ها بود ، وقتی که مردند ، هر چه قدر آن ها را صدا زد دیگر هرگز تکان نخوردند .
قسمت های زیبایی از کتاب
از داشتن چشم اما ندیدن زیبایی ، داشتن گوش اما نشنیدن موسیقی ، داشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت ، داشتن قلبی که هرگز نتپیده پس هرگز نسوخته باید ترسید .
مرگ یعنی این که یاسوآکی – چان دیگر هرگز به مدرسه نخواهد آمد . مثل آن جوجه ها بود ، وقتی که مردند ، هر چه قدر آن ها را صدا زد دیگر هرگز تکان نخوردند .